مکانیک ماشین آلات کشاورزی کارشناسی
** رشته مکانیک ماشین آلات کشاورزی کارشناسی **
دروس عمومی
نقشه کشی صنعتی (1) - نقشه کشی صنعتی (1) - استاتیک - دینامیک - مقاومت مصالح (1) - مقاومت مصالح (2)- آزمایشگاه مقاومت مصالح (2)- علم مواد- مکانیک سیالات- فیزیک و مکانیک خاکهای کشاورزی - ترمودینامیک (1) - ارتعاشات مکانیکی- آمار مهندسی- زراعت عمومی- باغبانی عمومی - دامپروری عمومی
دروس اختصاصی
موتور احتراقی - کارگاه موتور احتراقی - مکانیک تراکتور - کارگاه مکانیک تراکتور -مبانی خاک ورزی و کاشت کارگاه خاک ورزی و کاشت - مبانی داشت و برداشت - کارگاه داشت و برداشت - سمینار - پروژه کارآموزی - شناخت و طراحی سیستم های هیدرولیک - کارگاه جوشکاری و ورق کاری - کارگاه ماشین ابزار (1) - مبانی مهندسی برق (1) - آزمایشگاه مبانی مهندسی برق (1) - طراحی اجزاء (1) - طراحی اجزاء (1) - طراحی ماشینهای کشاورزی
دروس عمومی
معارف اسلامی (1) - معارف اسلامی (2) - اخلاق و تربیت اسلامی - انقلاب اسلامی و ریشه های آن -تاریخ اسلام - متون اسلامی وآموزش زبان عربی - فارسی - زبان خارجی- تربیت بدنی (1) – تربیت بدنی (2)
دروس اختیاری
کارگاه ماشین ابزار (2) - مهندسی تجهیزات فرآوری محصولات کشاورزی - سیستمهای انتقال توان در ماشینهای کشاورزی - مهندسی تعمیر و نگهداری - خواص فیزیکی و مکانیکی محصولات کشاورزی - انتقال حرارت - محاسبات عددی - روشهای طراحی مهندسی - اندازه گیری و سیستم های کنترل - ترمودینامیک (2) -آزمایشگاه ترمودینامیک - مبانی مهندسی برق (2)
** رشته مکانیک ماشین آلات کشاورزی کارشناسی ارشد **
دروس اختصاصی
ریاضیات تکمیلی – مقاومت مصالح تکمیلی – روشها و ابزار اندازه گیری – دینامیک ماشین – رابطه ماشین و خاک – طراحی ماشینهای کشاورزی
دروس اختیاری
ارتعاشات مکانیکی – روشهای تولید و کارگاه – آنالیز سیستمها در ارزیابی اقتصادی مکانیزاسیون – رابطه انسان و ماشین – تکنولوژی انتقال مواد کشاورزی – آزمایش و ارزیابی ماشینهای کشاورزی – تحلیل آزمایشهای مهندسی – روش تحقیق – مساله مخصوص – برنامه نویسی کامپیوتر - خواص بیوفیزیکی محصولات کشاورزی – سمینار (2)
۱۹/۱۱/۸۵
دو رشته تخصصی مهندسی مکانیک ماشین های کشاورزی
و
مکانیزاسیون کشاورزی
را بشناسیم
تخصص مهندسی مکانیک ماشین های کشاورزی برای تربیت طراح ماشین های کشاورزی دایر شده است . محل اصلی اشتغال فارغ التحصیلان آن کارخانجات سازنده تراکتور ، کمباین و سایر ماشین ها و ادوات کشاورزی و صنایع کشاورزی می باشد . این تخصص ، طبیعت فنی دارد نه کشاورزی و به همین سبب در رسته فنی مهندسی طبقه بندی شده است .از امور کشاورزی چون زراعت ، باغبانی ، دامپروزی ، گیاهپزشکی ، آبیاری، خاکشناسی جز در حد لزوم برای طراحی ماشین ، هیچ اطلاعی ندارد . در عوض از توان کافی در علوم مکانیکی همچون استاتیک ، دینامیک ، مقاومت مصالح ، ریاضیات ، اجزاء ماشین ، طراحی کامپیوتری ، شبیه سازی کامپیوتری ، هیدرولیک ، برق و الکترونیک برخوردار است تا آنجا که بتواند مکانیسم ها ، طرز کار و طرح ماشین های کشاورزی را تحلیل نماید . مجموعه ی این دروس به اضافه دروس اصلی یا تخصصی چون موتور ، تراکتور ، ماشین های خاک ورزی ، کاشت ، داشت ، برداشت ، پس از برداشت ، مکانیزاسیون ، مکانیک تراکتور ، طراحی ماشین های کشاورزی و عملیات کارگاهی فارغ التحصیلانی را می پروراند که می توانند به طراحی این ماشین ها بپردازند . البته ممکن است نیازمند کمک مخصصان مکانیک هم در بعضی زمینه ها باشند .
سوال : ایا جای رشته ای آموزشی با این هدف و آن دروس در کدام دانشکده است ؟ کشاورزی یا فنی ؟
جواب : دانشکده فنی .
این رشته در تمام ممالک دارای چهار مقطع کاردانی ، کارشناسی ، کارشناسی ارشد و دکتری می باشد . مقطع کاردانی آن در ایران معدود و ناشناخته است . تدوین و دفاع از پایان نامه در مقطع کارشناسی ارشد و رساله درمقطع دکتری اجباریست . موضوعات عموما" فنی و طراحی هستند . عملیات کارگاهی شامل جوشکاری ، فلزکاری ، تراشکاری و از این قبیل در مقطع کارشتاسی و پروژه و سمینار در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد الزامی است .
سوال : در تعریف دانشکده ها ، آیا این موضوعات و دروس در قالب دانشکده کشاورزی جای می گیرد یا فنی ؟
جواب : دانشکده فنی .
در تمامی دانشگاه های معتبر خارجی ، این تخصص ، یکی از رشته های دانشکده فنی به حساب آمده و دردانشکده فنی دایر است . ایران تنها کشوری است که این رشته را به اشتباه در دانشکده کشاورزی بنیان نهاده است. دلیل این اشتباه و عواقب نامطلوب این جابجایی در ادامه ی مقال خواهد آمد . دانشجویان داوطلب این رشته باید از رشته های علوم ریاضی ، فیزیک و نظری دبیرستان فارغ التحصیل شده باشند ؟
سوال : دانشکده کشاورزی و دانشکده فنی چه نوع دانشجویانی را از کنکور می پذیرند ؟
جواب : دانشکده فنی همان دانشجویانی را که رشته مکانیک ماشین های کشاورزی ؛ ولی دانشکده کشاورزی از علوم تجربی .
تخصص مکانیزاسیون کشاورزی ، طبیعت کشاورزی دارد ولی در حد نیاز ، از معدود دروس فنی چون ریاضیات ، رسم فنی و عملیات کارگاهی بهره مند می شود. هدف این تخصص ، تربیت مهندسانی است که بتوانند مدیریت ماشین های کشاورزی را در واحد های کشت و صنعت ها ، تربیت تکنیسین های ماشین های کشاورزی و اشتغال مستقیم در کشاورزی و تولید محصولات را عهده دار شوند .
این رشته در بسیاری از دانشگاه ها فقط دو مقطع کاردانی و کارشناسی دارد . معدودند دانشگاه هایی که مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری آن را دایر نموده اند . کارشناسان مکانیزاسیون عمدتا" در یکی دیگر از رشته های کشاورزی به ادامه تحصیل برای مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری می پردازند .
سوال : جای رشته مکانیزاسیون کشاورزی با این توصیف ، در کجاست ؟ دانشکده کشاورزی یا دانشکده فنی ؟
جواب : مسلما" دانشکده کشاورزی .
آموزش کشاورزی عمومی به مدت دو سال کفایت می نماید تا دانش آموخته بتواند وارد بازار کار شود . این همان مقطع کاردانی است که در رشته های ماشین ها ، صنایع و آبیاری نام تکنیسین بر آن نهاده اند .
در ایران تا سال 1344 و در دنیا تا چند سال قبل از آن ، فقط یک تخصص بنام کشاورزی عمومی وجود داشت و دوره ی آن سه ساله بود .تا آن زمان ، دامنه علوم کشاورزی شامل زراعت ، باغبانی ، گیاهپزشکی ، دامپروری ، خاکشناسی ، اقتصاد کشاورزی ، ترویج ، جنگل ؛ و فنون کشاورزی شامل ماشین ها ، آبیاری و صنایع روستایی آنقدر گسترده نشده بود که رشته های تخصصی برای هریک دایر گردد .
دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران ، اولین دانشکده در ایران بود که در سال 1334 به برقراری گرایش های دهگانه کشاورزی همت گماشت . دانشجویان ورودی به این دانشکده ، در 2 سال اول ، دروس عمومی مشترک کشاورزی و جنگل را می آموختند و 2 سال دیگر را دروس عمدتا" گرایشی . این گرایش ها عبارت بودند از : زراعت ، باغبانی ، دامپروری ، گیاهپزکشی ، آبیاری ، اقتصاد کشاورزی ، خاکشناسی ، صنایع روستایی ، ماشین های کشاورزی و جنگل .
گرایش جنگل به زودی از کشاورزی منتزع و اینستیتوی جنگل و مرتع تقریبا" مستقل از دانشکده کشاورزی بنا نهاده شد . مشکل تخصص ماشین های کشاورزی از همین زمان آغاز گردید . مشکل این بود که گرایش ماشین های کشاورزی ، برنامه طراحی ماشین های کشاورزی را ارایه و دنبال نمود در حالی که هنوز ماشین های کشاورزی چندانی به مملکت وارد نشده بود . هنوز کشاورزی سنتی دستی و بیل و کلنگی و گاوآهن دامی در مزارع اربابی به کمک کارگران فراوان و ارزان رواج داشت . هنوز کسی ماشین کشاورزی رانمی شناخت ؛ ولی ما می خواستیم طراحی آن را آموزش دهیم و آنهم بطور نیم بند و بدون داشتن متخصصان ماشین های کشاورزی . بهتر بود و مفید انکه رشته مکانیزاسیون دایر می شد ولی نشد چون بنیانگذار و برنامه ریزان این رشته هیچ یک ، تخصصی از ماشین های کشاورزی نداشتند . بنیانگذار ، دکتری مکانیک از فرانسه داشت .
فقط در سال های 1350 معدودی تراکتور ، گاوآهن تراکتوری و دیسک توسط دوشرکت خصوصی مسی فرگوسن و اتفاق وارد شد . اولین و تنها تراکتور در سال 1330 توسط بنگاه توسعه ماشین های کشاورزی از خارج خریداری گردید . کارخانه تراکتور سازی تبریز در سال 1347 بنیان گذاشته شد ولی محصول آن تا اواسط سال های 1350 ببازار نیامده بود . کاربرد ماشین های کشاورزی تنها پس از انقلاب و بخاطر تقسیم مزارع بین زارعان رواج یافت . کاربرد این ماشین ها بهرحال هزینه زیادی را در برداشت چون کسی از طرز کار ، تنظیمات و سرویس و نگهداری آنها اطلاعی نداشت . حتی وارد کنندگان این ماشین ها نیز از این علم بی بهره بودند و گاهی ماشین هایی وارد می کردند که مناسب شرایط کشاورزی ما نبود یا کاربرد چندانی نداشت . مزارع بزرگ به قبرستان ماشین ها تبدیل شدند چون علم تعمیر و نگهداری و کاربرد آن ضعیف بود . چون رشته مکانیزاسیون دایر نشده بود و متخصص این فن را نداشتیم . با مالک شدن زارعان ، کارگر ارزان کمیاب شد و کاربرد ماشین اجتناب ناپذیر . آیا نباید به تربیت افرادی پرداخت که این مشکلات را مرتفع نماید ؟ یعنی متخصصان مکانیزاسیون ! ولی دانشگاه کماکان یه آموزش طراحی ماشین های کشاورزی ادامه می داد !! وزارت کشاورزی مکررا" متخصصان، مکانیزاسیون را از دانشگاه طلب می نمود ولی گوش شنوایی نبود . ناچارا" از نامتخصصانی استفاده نمود که حتی هنوز هم تعریف و درک درستی از مکانیزاسیون ندارند . بهمین سبب ، تخصص مکانیزاسیون و مکانیک ماشین های کشاورزی ناشناخته ماند که هنوز هم .
تخصص زراعت نیز به تبغ پیشرفت گسترده علوم اصلاح نباتات و ژنتیک ، آنقدر گسترده شد که گرایشی بنام ژنتیک و اصلاح نباتات در گرایش زراعت بوجود آورد . تدریس ماشین های کشاورزی درتمامی گرایش ها الزامی شناخته شد ولی نه محتوای این درس و نه کمیت آن ، برای آشنایی و کاربرد ماشین در گرایش های دهگانه ، کافی می نمود .حق آن بود که رشته اصلاح نباتات و ژنتیک مستقل می شد و رشته زراعت و ماشین در هم ادغام شده و رشته مکانیزاسیون را پدید می آوردند . این کاریست که در ممالک پیشرفته نیز انجام شده است . متخصصان زراعت بایستی تا آن اندازه از ماشین اطلاع می یافتند که بتوانند کشت و زرع به روش نوین مکانیزه را اجرا نمایند . رشته ماشین های کشاورزی نیز باید برنامه ای متناسب با این نیاز تدوین نموده و آموزش می داد .
نتیجه این اهمال یا ندانم کاری ها این شد که تا به امروز ، دانشجویان زراعی آنقدر از ماشین اطلاع ندارند که بتوانند یک کشت و کار مکانیزه درست را اجرا نمایند . فارغ التحصیلان مکاینک ماشین های کشاورزی نیز نمی توانند چنین کنند چون از علوم کافی زراعی بی بهره اند . دو نیمه از سیبی هستند که باید باهم تلفیق شده تا کامل شوند و این یعنی همان تخصص مکانیزاسیون .
از سوی دیگر با تبدیل کشاورزی سنتی به مکانیزه ، نام وزارت کشاورزی نیز به وزارت مکانیزاسیون تغییر می یافت تا این تداعی را در اذعان روشن نماید که کشاورزی مملکت در جهت مکانیزه شدن گام بر میدارد . در اینصورت شاید دانشگاه نیز بهتر متوجه می شد که تا چه حد به تخصص مکانیزاسیون نیازمندیم . رشته مکانیزاسیون کشاورزی بالاخره سه سال قبل دایر شد ولی متاسفانه برنامه تدوین شده آن به هیچ وجه برآورنده نیازهای واقعی این رشته ومملکت نیست .هنوز هم اشتباه سابق در حال تکرار است .
خلاصه آنکه دانشکده کشاورزی باید دو تخصص زراعت عمومی و آنچه را که مکانیزاسیون نامیده اند و نیست ! در هم ادغام نموده و تخصص واقعی مکانیزاسیون را بوجود آورد؛ با این هدف که متخصصان بتوانند همان کار زارعان سنتی سابق و لاحق را ولی به روش مکانیزه و تجارتی انجام دهند . وزارت کشاورزی نیز در اینصورت به اختیار یا اجبار از همین متخصصان بهره خواهد گرفت که جانشینان آتی متخصصان زراعت فعلی خواهند بود . زمانی که همه متحصصان یک وزارتخانه یا بیشتر آنها متخصص مکانیزاسیون کشاورزی باشند ، بالطبع نام آن وزارتخانه متناسب با رشته کاری یا هدف آن به وزارت مکانیزاسیون کشاورزی تغییرمی یابد .
برقراری رشته مکانیزاسیون کشاورزی با گرایش های ده گانه آن نه تنها نیازهای ماشینی همه ی رشته های کشاورزی را برآورده می سازد که مفهوم و جایگاه آن در دانشکده کشاورزی به وضوح مشخص می گردد .
دیدگاهی دیگر
در حالی که کشاورزی، قدمتی به درازای تاریخ بشریت دارد ، صنعت از قرن هفدهم پای گرفت . احتمالا" صنعت ماشین های کشاورزی در آن زمان وسعت و شدت بیشتری داشت . موتور بخار را می توانستند بر ماشین های ثابت و متحرک کشاورزی ( بنام تراکتور ) سوار کنند ، کشتی های بادبانی و پارویی را به این نوع موتور مجهز کردند ولی بر اتومبیل ها و وسایلی با کاربرد درون شهری نمی توانستند .
درآن قرن ، تب اختراع و ابداع ادوات و ماشین های کشاوری همه جا را فراگرفته بود . انواع ماشین های کشاورزی از خیش گاوآهن تا خرمنکوب ها ، دروگرها ، دسته بندها را اقراد مختلفی از آهنگران تا نجاران و نساجان می ساختند . بازار رقابت بهرحال ، بسیاری را از سرراه برداشت تا با پیشرفته شدن وسایل ، فقط آهنگران و متحصصان به جا ماندند تا این مهم را ادامه دهند . همزمان ، نیاز به تربیت تکنیسین ها و مهندسان احساس شد که با ماشین درست کار کنند . منظور از درست کارکردن ، بعنی بازده اقتصادی بیشتر که این خود به تنظیمات درست ماشین ، سرویس و نگهداری ، انتخاب درست ماشین ، جایگزینی در زمان مشخص و مهمتر از آن کاربرد مناسب ماشین و تراکتور بستگی دارد . خریداران و کاربران ماشین ها از طرفی ، کشاورزانی بودند که سال ها به تولید اشتغال داشته و با یادگیری چگونگی استفاده از ماشین از طرف سازنده ، در حقیقیت به یک متخصص مکانیزاسیون خود ساخته تبدیل شدند . هدف از رشته مکانیزاسیون نیز باید دقیقا" همین باشد یعنی تربیت زارع ، یک زارع مدرن که با آشنایی کامل به ماشین های کشاورزی به زراعت مکانیزه و نه سنتی قدیم بپردازد . آیا برنامه ی تدوینی فعلی مکانیزاسیون، چنین است ؟ متاسفانه خیر .
پس تخصص ماشین های کشاورزی از همان اوان به دو شق مجزا تقسیم گردید . طراحی و ساخت ماشین که توسط افراد فنی و عموما" مکانیک ها انجام می گرفت و مکانیزاسیون که بخش کاربری ماشین در مزرعه را .
با پیشرفت بیشتر علم مکانیک ، ماشین های کشاورزی نیز متحول و پیچیده تر شد تا بدانجا که تخصص مکانیک ماشین های کشاورزی یا طراحی و ساخت از تخصص مادر یعنی مکانیک مشتق گردید همانطور که شقوق دیگری چون مکانیک جامدات ، مکانیک سیالات ، متالورژی ، معدن ، عمران ، آرشیتکت ، نساجی ، شیمی ، برق و امروزه الکترونیک و کامپیوتر ، کشتی سازی ، هواپیما سازی و بسیاری دیگر منشعب شدند. اشتباه بنیانگذاران این رشته در این مملکت همین بود که این پاره تن دانشکده فنی را به دانشکده کشاورزی آوردند و ارتباط فرزند و مادری قطع شد . وصله ای ناجور در دانشکده کشاورزی که سرگردان شد و هنوز هم هست . پس باید این طفل گم شده را به مادر یعنی دانشکده فنی برگرداند . تا زمانی که چنین نشود مشکلات زیر کماکان پابرجا می ماند :
1. تدریس ناکافی دروس فنی و هزینه های زیاد آن
درس هایی چون ریاضیات ، ترمودینامیک ، مکانیک ، دینامیک ، مقاومت مصالح ، اجزاء ماشین و بسیاری دیگر عمدتا" توسط اساتید گروه آموزشی مکانیک ماشین های کشاورزی تدریس می شود یا از اساتید حق التدریس دانشکده فنی بهره گرفته می شود . این موضوع دو اشکال دارد :
الف ) کیفیت و کمیت تدریس در حد استاندارد نیست . هزینه حق التدریس را برای دانشکده کشاورزی در بردارد . تجهیزات آزمایشگاهی به دلیل هزینه های زیاد آن فراهم نمی گردد و اصولا" اتکاء به نفس کافی در دانشجو پدید نمی آید .
اگر مکانیک ماشین های کشاورزی در جای خود در دانشکده فنی می بود ، دانشجویان آن از همان کلاس های درسی استفاده می کردند که دانشجویان سایر رشته های فنی ، از همان تجهیزات کافی موجود آن دانشکده بهره می گرفتند ، در ارتباط نزدیک با دانشجویان سایر رشته های فنی به اطلاعات روز بیشتر و سریع تر دست می یافتند . مهمتر آن که دانشجوی مکانیک ماشین های کشاورزی از اتکاء علمی بیشتری برخوردار می شد .
ب ) اساتید گروه ماشین های کشاورزی به جای تحقیق و تفحص در تخصص خود ، به موضوعات دیگری می پردازند که برای این رشته ، جنبی به حساب می آید . یعنی از تخصص اصلی خود دور می شوند . پس نیاز خواهیم داشت که اساتید بیشتری را پیدا کنیم .
2. دور افتادن دانشجویان مکانیک ماشین های کشاورزی از دانشجویان سایر رشته های فنی دانشجویان فنی و دانشجویان کشاورزی به تبع مطالب آموزشی و شرایط محیط کاری ، دو طرز تفکر و دیدگاه متفاوت دارند . لازمه پیشرفت بیشتر دانشجویان هریک از این دانشکده ها ، اینست که در ارتباط نزدیک با یکدیگر بوده ، یافته های علمی خود را به بحث گذارند و با همکاری یکدیگر سعی کنند اطلاعات خود را بروز نمایند . دانشجویان رشته مکانیک ماشین ها ، کاملا" از دانشجویان هم سنخ خود یعنی فنی ها جدا افتاده اند بنابراین بخش مهمی از رسانه های علمی آنها که همان تبادل نظرها باشد از دست رفته است . تبادل افکارعلمی این دانشجویان با دانشجویان کشاورزی چندان مفید نیست چون تخصص های آنها سنخیتی با یکدیگر ندارند .
3. عدم پیشرفت ساخت و تولید ماشین های کشاورزی
بسیاری از تولید کنندگان ماشین های کشاورزی نیازمند کمک گیری از متخصصان طراح ماشین های کشاورزی هستند . عده ای به صرف کپی کردن ماشین های خارجی دچار مشکل شده اند . بعضی ، نیازمند ماشین های خاص هستند که در پی یافتن طراح آن می باشند و بالاخره جمعی دیگر ، نیازمند طراحی تطبیقی تولیدات ماشینی خود هستند .
در نظام صنعتی ما ، تولید ماشین های کشاورزی به درستی از ابواب جمعی وزارت صنایع است . وزارت صنایع از طرفی فقط با دانشکده های فنی دانشگاه ها ارتباط دارد و لذا زمانی که نیازمند طراح ماشین های کشاورزی باشد به آن دانشکده ها رجوع نموده و نمی یابد . از طراحان مکانیک جامدات استفاده می نماید ولی آنها به دلیل عدم آشنایی به ماشین های کشاورزی و شرایط کاری آنها در مزرعه ، موفق نمی شوند . نتیجه آنکه ماشین های ساخت داخل پیشرفت نمی نماید . ماشین های مورد نیاز ، طراحی نمی شود و اجبارا" ، از خارج وارد می نمایند . با مشکلاتی که این کار در پی می آورد .
برای وزارت صنایع ، درک این موضوع مشکل است که تخصصی با پسوند کشاورزی بتواند از عهده طراحی ماشین های کشاورزی برآید و باید به او حق داد چون این تخصص را نمی شناسد . و نمی شناسد چون در جای ناشناخته ای یعنی دانشکده کشاورزی قرار دارد .
سوال : آیا بهتر نیست مکانیک ماشین های کشاورزی را به جای خود در دانشکده فنی بر گردانیم تا این مشکلات از بین بروند .
4. عدم پیشرفت مکانیزاسیون کشاورزی
وزارت کشاورزی به حق از پذیرفتن مهندسان مکانیک ماشین های کشاورزی ابا دارد چون آنها به اندازه انتظار از علوم کشاورزی اطلاع ندارند که البته نباید هم داشته باشند . حال مجسم کنید وزارت خانه ای را که می داند و می خواهد که کشاورزی را با مکانیزه کردن پیشرفت دهد ، چگونه می تواند بدون داشتن متخصص به منظور و مقصود خود برسد ؟ پس سر رشته کار به دست کسانی می افتد که بهره کافی از ماشین نداشته و لذا به بیراهه می رود . همانگونه که شاهد آن بوده و هستیم .
سوال : پس متخصصان مکانیک ماشین های کشاورزی باید به چه کاری اشتغال ورزند ؟ وزارت صنایع آنها را نمی خواهد . وزارت کشاورزی نیست از بکارگیری آنها خودداری می کند . هر دو هم حق دارند . مشکل در صورتی حل می شود که رشته مکانیک ماشین های کشاورزی به دانشکده فنی منتقل شود تا وزارت صنایع و بتواند آنها راشناسایی نماید .
سوال : آیا ما در مملکت نیازمند به طراح ماشین های کشاورزی هستیم یا خیر؟
اگر هستیم که باید باشیم ، تربیت مهندسان طراح را چه دانشکده ای باید بر عهده گیرد ؟ دانشکده فنی یا کشاورزی ؟
اگر نیازمند نیستیم ، پس چرا چنین رشته ای دایر است ؟
پیشنهادات
1. برنامه رشته مکانیزاسیون توسط متخصصان ذیصلاح مورد تجدید نظر قرار گیرد تا مهندسانی تربیت شوند که نیاز وزارت مکانیزاسیون کشاورزی را برطرف نماید .
2. رشته مهندسی مکانیک ماشین های کشاورزی همانند تمامی دانشگاه های معتبر دنیا به جای خود در دانشکده فنی برده شود . سخیت این رشته با مکانیک دانشکده فنی به مراتب بیشتر از آن با رشته های کشاورزی است .
3 . وزارت خانه جدید مکانیزاسیون کشاورزی ، قصور گذشته در سرمایه گذاری در امر مکانیزاسیون را جیران نموده و دست کم به اندازه سایر رشته های کشاورزی برای آن هزینه نماید .
4. در دانشکده های کشاورزی ، دو رشته زراعت و مکانیزاسیون فعلی در هم ادغام شده تا یک رشته درست
مکانیزاسیون پدید آید . فقط در این صورت است که کشاورزانی تربیت می شوند که زراعت و کشاورزی
را به روش نوین ماشینی و نه سنتی یا نیمه بند مکانیزه به اجرا در خواهند آورد . فقط در چنین حالتی می
توان امیدوار بود که کشاورزی مملکت با گام های بلندتری به پیش رود .
بانشکر از ghasedake5.persianblog.com
تاریخچه مکانیزآسیون
تاریخچه گاو آهن
حدود هزاران سال پیش از میلاد، نوعی از گاو آهن به کار می رفت، الیشا 900 سال قبل از میلاد موفق شد، زمین را با دوازده گاو نر، شخم کند. همچنین در سال 1950 شخم به وسیله پنج گاو نر، در مشرق ترکیه مشاهده شده است.
گاو آهن چوبی ، با خیش آهنی ، که قرنها پیش به کار می رفته، هنوز در برخی نقاط جهان ، مورد استعمال دارد.
داچ در انگلستان به سال 1730 گاو آهن فرنگی را، رایج ساخت. گاو آهن«اسه گس» با برگردان فلزی، حدود سال 1756 اختراع گردید، گاو آهن نورفولک با سوک و برگردان فلزی، در سال 1721 به عنوان نمونه ساخته شد. جیمز اسمال نویسنده کتاب شخم در سال 1784 گاو آهن روترهام را عرضه داشت. در اواخر قرن هیجدهم، انگلیسیها، تمام گاو آهنهای خود را فلزی کردند.
توماس جفرسون، دانیل وبستر ، آغازگر اصلاح گاو آهن در آمریکا هستند.
دانیل وبستر و کارلس نیوبلد از برلینگتن نخستین گاو آهن چدنی را، تهیه کردند. در آن زمان، کشاورزان عقیده داشتند که چدن خاک را مسموم می کند، لذا از استعمال گاو آهن مزبور، خودداری می کردند.
جتروود در سال 1814 گاو آهنی ساخت که می توانست هنگام شخم، خاک را برگردان نمایدو در سال 1833 آهنگری به نام جان دیر، برای اولین بار از فولاد اره دستی، گاو آهنی فولادی سه لایه را ساخت. وی در سال 1868 soft senter steel را، برای ساخت برگردان، بدست آورد. امروز نیز، با این ماده خاک برگردان، ساخته میشود.
در سال 1837 جان دیر، در گراند دتور ایلینوی یک نوع گاو آهن فولادی را، ابداع کرد که سوک و برگردان آن یکپارچه بود. وی بعد ها واحد بزرگی را، برای تولید گاو آهن و ماشینهای کشاورزی، بوجود آورد.
در سال 1868 جیمزاولیور، امتیاز چدن سخت را، که همان بچه آهن است، به نام خود ثبت نمود.
در سال 1864 اف. اس داونپورت امتیاز گاو آهن دو خیش اسبی را کسب کرد. در آنزمان برای کشیدن یک گاو آهن سه تا چهار خیشه، ده تا دوازده است، مورد نیاز بود.
در سال 1890 گاو آهن ده خیش، بوسیله تراکتور های بخاری کشیده می شد.
بطور کلی، گاو آهنها تا حدود سال 1940 کششی بود. در این سال گاو آهن هیدرولیکی اختراع شد و گاوآهنهای فرگوسن یک خیشه و دوخیشه هیدرولیکی به بازار آمد.
گاو آهن بشقابی، در سالهای 1890 و 1895 توسط دی.اچ.لین و ام.تی.هانکوک و جی.ک.آندره وود در ایلی نویز، ابداع شده و به ثبت رسید.
ابداع دیسک و هرس و تکامل آن
بطور کلی دیسکها تا سال 1880 در آهنگریها ساخته می شد و پس از آن بود که کمپانی اهرس ایلینویزکیستن و سایر شرکتها به ساختن آن در کارخانه پرداختند.
هرس دندانه ای در سال 1790 و هرس فنری در سال 1878 توسط دو کارخانه دیگر ساخته شد. هرس دوار، از سال 1940 به بازار عرضه شد.
اختراع ماشینهای کاشت و تکامل آنها
چینیها صد ها سال قبل از میلاد، موفق به اختراع نوعی ماشین بذر پاش شده اند. با این حال تا حدود 150 سال پیش، کلیه بذر کاریها را با دست، انجام می دادند.
بذرکاری با ماشینهای ساده ردیفکاری، از سال 1850 در اروپای مرکزی و بخصوص فرانسه ، متداول گردید.
نخستین ماشین بذر کار ساده، در قرن شانزده توسط اسپانیولها ،ساخته شد، سپس یکنفر انگلیسی ، اختراع مزبور را تکمیل کرد.
ساخت رسمی ماشینهای بذر پاش و تکمیل آنها، توسط اتباع آمریکا و انگلیس و فرانسه، به نیمه دوم قرن هیجدهم، مربوط می گردد.
الیاکم در سال 1799 و ویلیام تی. پنوک آمریکایی در سال 1840 اولین نفراتی هستند که هر کدام، جداگانه، موفق به اختراع بذرکار گندم ، گردیده اند. 53 درصد از مزارع گندم آمریکا، در سال 1879 توسط بذر کار کاشته شده بود.
اولین بذر کار ردیفی، جعبه ای چوبی، به شکل استوانه ای افقی بود که سوراخهایی، روی آن تعبیه شده بود. با گردش استوانه ، حول محور، بذر ها، از سوراخهای مرکزی، روی ردیفها، پاشیده می شد.
در سال 1831 دی. اس راکول اختراع ماشین ذرت کار را، به ثبت رسانید. در سال 1892 برادران دولی بذر افشان تک دانه ای را ساختند.
در سال 1857 روبن سین سیناتی اهل اوهایو، بذر کار کپه کار را، ساخت.
در سال 1870 دو-لاو پنبه کار ردیفی را اختراع کرد و در 1880 نوع کاملتر آن، به بازار وارد شد.
نیاز به سرعت عمل ، استحکام ماشین و دقت در بذر کاری ، به منظور کاهش هزینه های کارگری و بذر اصلاح شده گران قیمت ، مخصوصا در بذرهای مونوژرم، چغندر قند و تخمهای ناصاف یا بذور دارای ابعاد مختلف، موجب اختراع بذر پاشهای پیشرفته تری چون بذرکار های سانتریفوژ و پنوماتیک شد. البته بذر پاشهای سانتریفوژ، دقت عمل لازم را، ندارند.
تاریخچه کولتیواتور
در قدیم که بذرکاری با دست و بطور درهم انجام می شد، ماشین «هو» تنها وسیله ای بود که توسط آن ، سطح بین بوته های درهم را ، نرم می کردند و پای بوته ها را خاک می دادند و علفهای هزر را نیز از بین می بردند. هنوز هم این وسیله استفاده میشود.
پیشرفت کولتیواتور ، زمانی آغاز گردید که کشت ردیفی، رواج یافت. شاسی و دندانه کولتیوارهای اولیه، غالبا از چوب سخت، ساخته شده بود و عملیات با دست انجام می گرفت.
در اوایل قرن هیجدهم «ستروتول» اولین ماشین هواسبی را ابداع نمود. جورج استرلی آمریکایی در سال 1856 کولتیواتور دو اسبی، با جای نشستن یک نفر را اختراع کرد. حدود سال 1900 کولتیواتور دو ردیفه اسبی بوجود آمد. سرانجام در سال 1918 کمپانی ب. اف آوری آمریکایی کولتیواتوری اختراع کرد که در جلو تراکتو، سوار می شد. از آن پس کولتیوارهایی که اغلبشان بوسیله تراکتور، کشیده می شد، روبه تکامل رفت و کمپانی انترناسیونال هاروست تولید بخش اعظمی از آن را، به عهده داشت.
پابه پای آمریکا، در کشورهای انلگستان، فرانسه، آلمان این وسیله مدرنتر گردید. تا بالاخره از سال 1932 به بعد، کولتیوار هیدرولیک، بوجود آمد.
تاریخچه وسایل سمپاشی
در سال 1850 و 1860 جان بین در کالیفرنیا، سمپاش دستی را ساخت.
در سال 1880 اولین محلول پاش به بازار آمد.
ابتدا به خاطر مبارزه با امراض قارچی گیاهان، بویژه بیماری قارچی مو در شهر «برود» فرانسه، موضوع سمسازی و سمپاشی ، مطرح و آغاز گردید.
«بی اسمیت» در سال 1900 در نیویورک موفق به اختراع سمپاش موتوری شد. سمپاش تراکتوری، بعد از توسعه ردیفکاری، حدود سال 1935 وبالاخره سمپاشی با هواپیما حدود سال 1940 شروع گردید. ولی در منبع شماره 156 تاریخ نخستین سمپاشی هوایی را، سال 1921 در اوهایو ذکر نموده است.
در حدود سال 1945 هلیکوپتر برای سمپاشی و پخش کود، بکار گرفته شد.
تکامل ماشینهای برداشت غله
ساختن ماشین برداشت غله ابتدا از برش و بعد دسته بندی ساقه ها، شروع شد و سپس ، با ابداع وسیله جدا کردن مکانیکی دانه ها، از خوشه کاملتر گردید.
دسته بندی غلات در اواسط قرن 18 معمول گشت که بدنبال اسب، کشیده می شد.
از سال 1829 به بعد، نوعی از ماشین های برداشت در آمریکا و اروپا ساخته شد که نیروی لازم را، از چرخ ماشینهایی که بوسیله دام کشیده می شد، کسب می کرد تا اینکه در سال 1919 استفاده از موتور، به جای اسب به منظور تامین نیروی مورد نیاز ماشین فراهم شد.
نخستین کمباینهای کششی با تراکتور بخاری در مقیاس وسیع در سال 1916 در آمریکا معمول شد. از آن پس ، ماشین برداشت گندم و جو، بسرعت، رو به تکامل رفت، و کمباین امروزی که کلیه عملیات برش، کوبیدن، و بوجاری و کیسه گیری غله را یکجا انجام می دهد، بوجود آمد.
«پیرروسو» در تاریخچه صنایع و اختراعات جزئیات بیشتری از اختراع و تکامل ماشینهای برداشت غله را ارائه داده است که به نقل مستقیم آن می پردازیم:
« گلوآها، یعنی ساکنین قدرم کشور فرانسه نوعی ماشین برداشت برای درو کردن غلات ساخته بودند و آن ارابه ای بود که با گاو حرکت می کرد و در زیر آ« دندانه هایی کار گذاشته بودند که خوشه های غلات را می گرفت و از جا در می آورد. اما این اختراع ، در کار خود توفیق کامل نیافت و مورد توجه واقع نشد و زود آن را به فراموشی سپردند. علت این عدم توفیق، بخصوص از آن لحاظ است که بکار بردن ماشین کشاورزی فقط در مواردی مفید است که بواقع، دچار کمبود کارگر باشند. چنانکه می دانیم رومیان از این لحاظ دچار مضیقه نبودند و فقط اواخر قرن هیجدهم بود که براستی، این احتیاج را حس کردند. خوب است به خاطر آوریم که در این اوقات، مخصوصا بواسطه انقلاب صنعتی در انگلستان، قراء و دهات این کشور از سکنه ، خالی ماند. مالکین بزرگ، که غالبا صاحب صدها هکتار زمین، برای کشاورزی بودند، به فکر افتادند که از روش پر زحمت قدیم، دست بردارند و فنون جدید را که بازده بسیار دارند جانشین آن کنند. مالکین کوچک غالبا مجبور بودند که اراضی خود را به ثروتمندان بزرگ بفروشند و راه شهرها را در پیش گیرند و به کار پردازند. اما کمبود کارگر خطر بزرگی شده بود که تمام نقشه های مالکین بزرگ و ثروتمند را بهم می زد . بنابراین به خود گفتند آیا روشی وجود ندارد که به کمک آن بتوانند با وسایل مکانیکی گندم را درو کنند ؟ درسال1780جامعه پادشاهی انگلستان موضوع را به مسابقه گذاشت و مسلما جوابهای بیشمار دریافت داشت که غالب آنها بیش و کم جنبه شوخی و مزاح داشت و در مقام عمل مورد استفاده نبود .
در تمام ربع اول قرن نوزدهم مخترعین در کوشش و تکاپو بودند. و بالاخره این کوششها در سال 1828 منجر به اختراع دستگاه درو کنی پاتریک بل شد و اساس آن این بودکه تیغه فلزی تیزی که حرکت رفت و آمدی داشت، خوشه های گندم را می برید و سپس این خوشه ها را به دو سو پرتاب می کرد.
در همین هنگام مسئله مکانیکی کردن کشاورزی در آمریکا، مطرح شد. در آن مملکت، کمبود کارگر، ایجاد زحمت نمی کرد، بلکه وسعت زراعت آنقدر زیاد بود که کشاورزان قادر به کار نبودند. کشورهای متحد آمریکا، مرتبا وسعت می یافت و در اواخر، ایالت لوئیزیان و چندین ایالت دیگر، بر آن افزوده شده بود. این ایالات سرزمینهای وسیعی بودند که پیشقدمان احیای این سرزمینها املاک وسیعی را که غالبا وسعت آنها بیش از تمام کشور بلژیک بود، به قیمت دو تا سه دلار برای هر هکتار، به تصرف خویش درآوردند. برده فروشان، مرتبا کشتیهای خود را پر از چوب آبنوس {منظور غلامان سیاه است} می کردند و به آمریکا می آوردند و با این حال، کارگران، در این سرزمینهای عظیم که بهیچوجه، تناسب با قدرت کار عده محدودی نداشت گم می شدند. از این رو، می توان خوب حدس زد که لزوم مکانیکی کردن فن کشاورزی با چه شدت و حدتی در این مملکت مورد توجه واقع شد. این مسئله در سال 1833 بوسیله پسر جوان یکی از مالکین بزرگ ایالت ویرجینی به نام سیروس ماک کورمیک حل شد. وی ماشین عجیبی در مزارع خود بکار انداخت که بوسیله دو اسب کشیده می شد. در این ماشین، چرخها با کمک تسمه ای، اره خاصی را به حرکت متناوب ، در می آورد و این اره خوشه های گندم و غلات دیگر را می برید و سپس آنها را بلند می کرد و در محل خاصی، می ریخت. به این تدبیر، مزرعه با چنان دقت و سرعتی درو می شد که موجب حیرت حضار می گردید.
ماک کورمیک، شروع به بهره برداری صنعتی از این اختراع کرد و از سال 1839 ماشینهای خود را به معرض فروش گذاشت. نمایشگاه لندن به سال 1851 شاهد پیروزی بزرگ کشاورزی مکانیکی بود. چندین نوع دروگر معروف به معرض نمایش گذاشته شد که اختراع ماک کورمیک بوضع محسوسی بر همه آنها برتری داشت. گذشته از آن انواع خرمنکوب و دانه پاش مکانیکی، به معرض نمایش گذاشته شد و نیز گاو آهنهایی که دارای چندین تیغه بودند دیده می شد .
در سال 1868 برای اولین بار اختراع دانشمند کشاورزی ورس آندریی ولاسنکو واردمیدان عمل شدوآن ماشینی بود که در عین حال کار خرمنکوبی و هم عمل دروگری را انجام می دادونیز در همین اوقات بود که اولین ماشینهای خرمنکوبی که با نیروی بخار کار می کردند ظهور نمود.
اختراع و تکامل ماشین برداشت پنبه
اولین کسی که جواز دوک پنبه ریسی را بدست آورد « آگوست کمپل» در شانزدهم جولای 1985 بود. این وسیله در حقیقت پایه و اصول ماشین پنبه چینی امروز می باشد.
اوایل سال 1920 شرکت ماشینهای درو، امتیاز کمپل را کسب نمود و مدت 20 سال بر روی آن تحقیق کرد تا سرانجام در سال 1942 موفق به اختراع ماشینی شد که می توانست عملا در صحرا، بکار بپردازد.
افراد زیر روی ماشینهای پنبه پاک کنی و پنبه چینی بررسی به عمل آورده اند:
جان هاگز در سال 1871 اهل نیوبرن کارولینای شمالی، سیمو اهل بنهام تگزاس حدود سال 1872 و «ه.ب.ویک» اهل ریچموند ایندیانا در سال 1874.
تحول حقیقی ماشین برداشت پنبه، از زمانی آغاز گردید که کشت خطی رواج یافت و تراکتور و موتورهای دیزلی، تکامل پیدا کردند. به این ترتیب عملا، بعد از جنگ جهانی دوم بود که از ماشینهای اتوموژیس پنبه چینی به مزارع بزرگ پنبه، راه یافت.
تاریخچه ماشینهای برداشت علوفه
برداشت علوفه، تا پیش از سال 1830 توسط داس، انجام می شد. در این سال، نخستین درو کن علوفه که با نیروی دام، کار می کرد در انگلستان ساخته شد.
در حدود سال 1910 نیروی تراکتور، برای کشش درو کن آبی بکار گرفته شد و در سال 1920 علف بر تراکتوری بوجود آمد. بالاخره با اختراع دستگاه هیدرولیک و استفاده از شافت تراکتور تکنولوژی برداشت علوفه بسرعت روبه تکامل رفت. بطوری که امروز علفبر و علف خورد کن و ماشینهای بسته بندی علوفه، با مارکهای متنوع در مزارع مشاهده می گردد.
ابداع و تکامل ماشینهای برداشت چغندر
اولین وسیله برداشت بسیار ساده در سال 1898 ابداع گردید، سپس در سال 1930 ماشین برداشت جداگانه به بازار آمد و سرانجام، بعد از جنگ جهانی دوم این وسیله متحول گردید. بطوری که امروز در مزارع مدرن، کندن سرزدن تمیز کردن، و بار کردن چغندر قند، کاملا بصورت مکانیزه انجام می شود.
تاریخچه اختراع و تکامل تراکتور
66 سال بعد از اختراع ماشین بخار توسط جیمز وات، اولین ماشین بخار ( لکومتیو) بعنوان منبع قدرت ثابت، که به کمک کابل برای اجرای شخم بکار می رفت در سال 1835 توسط یکنفر مکانیسین انگلیسی ساخته شد. جابجا کردن لکومتیو شخم زده شد. در سال 1846 در فرانسه، با نوع لکومتیو شخم زده شد. در سال 1878 اتومبیلی که شخم می زد بوجود آمد. آنگاه در سال 1890 در آمریکا، نخستین تراکتور به اسم اول ساخته شد.
در اوایل قرن بیستم تراکتورهای به وزن بیست تن و بیست و دو تا چهل و پنج قوه اسب بخار، ایجاد گردید.
تا سال 1917 طرحهایی برای تولید انبوه تراکتور سبکتر و کارآمدتر، تهیه شد. P.T.O ( شکافت تولید نیروی مکانیکی چرخان درعقب تراکتور) در سالهای پس از 1917 بکار رفت.
تراکتورهای سه چرخ در 1924 معمول گردید. و از آن پس این وسیله به تدریج از بنزینی به نفتی و از نفتی به گازوئیلی تبدیل گشت.
در اواسط دهه 1930 استفاده از موتورهای دیزلی در تراکتورهای زراعی با بهره زیاد و صرفه جویی در سوخت متداول شد.
کارخانجات فورد در سال 1917 و انترنشنال در سال 1923 شروع به تولید تراکتور کردند.
پیش از سال 1930 تراکتورها چرخ آهنی داشتند و از تاریخ مزبور به بعد طایر لاستیکی جایگزین آن گردید. در همین دوره کارخانجات فرگوسن با اختراع دیسک به تکمیل تراکتور پرداخت.
مخترعینی که به تشویق دولت انگلستان، موفقیتهایی در امر استفاده از نیروی موتور در کشاورزی بدست آورده اند عبارتند از کستر در سال 1858 نیو کاستر در سال 1865، ورسستر در سال 1863 ، لیسستر در سال 1868 و ولور در سال 1871.
دکتر « دانل آرهانت » نویسنده کتاب مدیریت تراکتور و ماشینهای کشاورزی، تاریخچه تراکتور را نیز در کتاب خویش آورده است. گرچه مطالب وی، در برخی موارد با تاریخچه ای که در فوق آمده مشابهت دارد ولی حاوی نکات تازه ای است که به منظور آگاهی خوانندگان عینا در اینجا نقل می گردد:
امروزه دستگاه مولد قدرت برای کار مزرعه بای کم حجم، سبک و قوی باشد چون یک دستگاه مولد قدرت متحرک می باشد. کارهای مزرعه در گذشته، بوسیله دستگاه قدرت نیمه ثابت انجام می شد. ( بعنوان مثال با کابل برق) اشاره به ماشین بخاری که در بیرون مزرعه می ایستاد و کابلی را به حرکت در می آورد و کابل به نوبه خود گاو آهنی را روی زمین می کشید. و در آینده نیز ممکن است چنین شود. این تقریبا غیر قابل تصور است که روزی به جای اینکه دستگاه قدرت را به مزرعه ببریم، مزرعه را به نزدیک دستگاه قدرت بیاوریم. با این وجود بیشترین بازده قابل حصول، از آن نیروگاههای بزرگ و ثابت می باشد.
سه تغییر اصلی در منابع قدرت مزرعه به وقوع پیوسته است: انسان به حیوان، حیوان به موتورهای احتراق خارجی(بخار) و موتورهای احتراق خارجی به موتورهای احتراق داخلی... امروزه عملا تمام قدرت مزرعه ، از موتورهای احتراق داخلی حاصل می شود و اکثر این ماشینها روی تراکتور سوارند... کاربرد قدرتی سوای قدرت انسان در کشاورزی، از زمانهای دور مورد توجه بوده است. قدرت حیوان در زمان ماقبل تاریخ بعنوان کمک به کار بشر بخوبی بکار میرفت. با ابداع قدرت بخار در اوایل قرن نوزدهم، کوششهایی انجام گرفت تا از نیروی بخار در مزرعه استفاده شود. بعد از جنگهای داخلی آمریکا و تا سال 1920 قدرت بخار عموما برای کار شخم و تسمه مورد استفاده قرار می گرفت. به هر حال دستگاه مولد قدرت بخار حجیم و سنگین بود و گرچه سوخت ارزان و آب معمولا مجانی بود ولی صرف کار زیادی برای کار اندازی و سوخت گیری موتور لازم بود. زمانی که موتور روی ارابه نصب شد و به چرخهای عقب قدرت داده شد، ترکیب منتجه، گرچه نیرومند ولی اسباب زحمت و غیر قابل کاربرد برای اکثر مزارع بود.
اولین ماشین کششی که از موتور احتراق داخلی استفاده می کرد در حدود سال 1890 ظاهر گشت و همان وضعیت نا مناسب موتورهای بخار را داشت. به هر حال، بتدریج که موتور احتراق داخلی بهتر شد، نسبت به بخار وزن آن، از موتور بخار، پیشی گرفت و دوران تراکتور سبک وزن قدرتمند و مناسب فرار رسید.
نام تراکتور یعنی کشنده در حدود سال 1906 بوسیله یک فروشنده ماشین الات، ضرب زده شد.
موتورهای تراکتور اولیه با نفت کار می کرد. زیرا در ثلث اول قرن بیستم نفت هم فراوان بود و هم ارزان . طرح تراکتور در گذشته، تغییرات زیادی یافته و انتظار می رود که در آینده نیز، تغییرات زیادی بنماید.
تراکتورهای اولیه، فقط واحدهای قدرتی خودگردانی بودند که از تسمه فلکه آن، برای خرد کردن و سایر کارهای درجا استفاده می شد.
تراکتورهای اولیه که برای شخم، بکار می رفت کشش زیادی داشتند ولی سرعت حرکت آنها کم و بنابراین بازده قدرتی انها کم بود.
کارخانجات سازنده، متوجه شدند که یک نوع تراکتور که بتواند در همه کارها جانشین اسب شود، مطلوبتر خواهد بود. نتیجتا، چند تراکتور دوچرخی چرخ جلو محرک، تولید شدند که ادوات اسب کش را مستقیما به آن وصل می کردند. کارکردن ب این نوع تراکتور مشکل بود. ولی اگر فرمان هیدرولیکی می بود و ادوات مخصوصی که امروزه ساخته شده اند، وجود می داشت، این نوع تراکتور می توانست ماندگار باشد.
آمادگی بازار در طی جنگ جهانی اول و ارزان شدن در اثر تولید توده ای، جهشی در تعداد و محبوبیت تراکتور بوجود آورد. ترقی روز افزون همچنین تعداد زیادی از کارخانجات کوچک را، به تولید تراکتور رهنمون کرد. تا سال 1920 تقریبا 100 کارخانه سازنده تراکتور وجود داشتند. در این زمان بود که آزمایشات تراکتور نبراسکا، بوجود آمدند. این آزمایشات کوششی در ارزیابی تراکتورهایی بود، که در نبراسکا فروخته می شد. این آزمایشات همراه با رکود در قیمت محصولات کشاورزی در اوایل 1920 تعداد زیادی از کارخانجاتی را که بنیه مالی آنها کم و یا تراکتورهایش ناموثر بودند از صحنه خارج کرد.
فقط شرکتهای با بنیه مالی قوی و آنهایی که تراکتورهایشان در مزرعه خودی نشان داده بودند، توانستند دوام بیاورند. این شرکتها، هسته هشت شرکت مهم سازنده تراکتورهای مزرعه در ممالک متحده آمریکا را بوجود آوردند.
قدم دیگر ساخت تراکتور، ارتفاع زیاد از سطح زمین، بود. کولتیواتور تراکتوری، اسبها را از آخرین کاری که در مزرعه انجام می دادند آزاد ساخت. بعد از آزمایشاتی چند کارخانجات نسبت به ساخت چرخ جلو دوتایی که به تراکتور فاصله کافی، نسبت به خط کشت می داد توافق کردند.
تاریخچه تکامل ابزار کشاورزی در ایران
تاریخچه وسایل کشاورزی در ایران را در دو قسمت ابزار کشت و ابزار برداشت بررسی می نماییم.
الف- ابزار کشت
به گفته «پتروشفسکی» :
در قرون وسطی خیش اعم از سنگین و یا سبک مانند این ایام، از چوب بود و فقط انتهایی آهنین داشته. خیش سبک ، بیشتر متداول بوده. این خیش بتدریج از چوبی که شاخه کوتاهی به آن نصب بوده و زمین را با آن می خراشیدند، تکامل یافته پدید آمده بود.
به عقیده وی اصطلاح جفت گاو دارای دو معنای زیر بوده است:
1- خیش سبک یا سنگین با گاوهایی که آن را بکشد و نیروی کار انسانی، برای مراقبت. 2- قطعه زمینی که در یک فصل، به یاری یک خیش و گاوان نر، شخم و کشت شود.
«پطروشفسکی» مساحت قطعه زمین اخیر را، برای زراعت گندم شش تا هفت هکتار و برای زراعت برنج دو تا سه هکتار می داند.
جهت ایجاد شیار و تخم افشانی، از دراز گوش، گاومیش و بویژه گاو، استفاده می شد. ظاهرا خر را در شخمهای سبک به کار می بردند، زیرا به گفته حمدالله مستوفی:
از نیکویی زمین، شخم به یک دراز گوش کافی بود.
در بعضی نقاط غربی و شمال غربی ایران، برای زمینهای سخت و کوهستانی، خیش سنگین، بکار می رفت.
در زمان خلفا، خیشهای سنگینی که هر کدامشان، توسط هشت جفت گاو نر کشیده می شد، وجود داشته است. حتی « شرفخان بدلیسی » نویسنده فارسی زبان کرد، به گاو آهنی در ولایت موش ارمنستان غربی، اشاره می کند که با بیست و چهار راس گاو نر و گاو میش، کشیده می شده است.
« جفت یا قطعه زمینی شخمی یک خانوار دهاتی، مطابقت نداشته و قاعدتا یک خانوار، قادر به خرید و نگهداری گاوان نر، برای کشش خویش نبوده است. و بدین منظور تا این ایام نیز، روستاییان ایران، در گروههای کوچک متحد شده و چند خانوار در یکجا به خرید و نگهدای خیش و عوامل کشش آن اقدام می کنند.
فردوسی کشف استفاده از جفت گاو را ، به هوشنگ نسبت می دهد. ثعالبی در داستانی متعلق به عصر ساسانیان به کشاورزی اشاره می کند که کشتزار خویش را به یاری یک جفت گاو و خیش و گاو آهن کاشته است. «قابوس وشمگیر» نویسنده قابوس نامه به فرزندش «گیلانشاه» نصیحت می کند که همواره، یک جفت گاو نیک، بعنوان رزرو در مزرعه خود نگاه دارد.
گاو آهنهای ایرانی که بسیار ابتدایی بوده و هست، فقط زمین را ، خراش می داد و عمق شیار آن، بسیار کم بود. پس کشاورزان ناچار بودند، زمین واحدی را، چندین بار شخم بزنند.
بعقیده پطروشفسکی: آلات شخم در ایران فوق العاده به کندی گسترش یافته و در طی چندین قرن تقریبا تغییری حاصل نکرده است و در عین حال، بنحوی بدوی است که بیننده را متعجب می سازد. تضاد و اختلاف شدیدی که میان بدوی بودن و عدم پیشرفت آلات شخم از یکسو و شیوه های متکامل فن فلاحت و زراعت ایران و انواع پیچ در پیچ دستگاهها و موسسات آبیاری بخصوص مجاری زیر زمینی از سوی دیگر وجود دارد در بادی نظر بیننده را در شگفتی می افکند وچون شخص فقدان پیشرفت آلات شخم را ، با سطح عالی و موفقیتهای فنی صنعتگران و پیشه های هنری ایرانی، در قرون وسطی مقایسه کند، بیشتر مایه تعجب می گردد.
« دکتر زکی محمد حسن» در تاریخ صنایع ایران بعد از اسلام بدینگونه ، از برتری صنعتگران قدیم ایران سخن می گوید:
« وچون به ایران نظر کنیم، می بینیم که محل تلاقی و برخورد فنون و صنایع قدیمه شرق نزدیک بوده و روشهای فنی متنوعی در آن، نشو و نما کرده است و فنون و صنایع بابل، آشور، مصر، هند و یونان در آن تاثیر نمایان داشته و پس از اینکه در کشور ایران نشو و نما کرده است، در سراسر قرون قدیمه و وسطی، در عالم منتشر شده و در فنون و صنایع ملل تاثیر بسزایی داشته است. به استثنای فنون و صنایع یونان، می توان گفت دوره هیچ فن و صنعتی، مانند فنون و صنایع ایران ممتد نشده است. گذشته از این با کمال اطمینان و عقیده راسخ می گویم، هیچ فن و صنعت مهمی در عالم یافت نمی شود مگر اینکه فنون و صنایع ایرانی، در آنها موثر بوده و از روش و یا ظریف کاری و تزیین آن اقتباس کرده باشند. آری، تمام فنون و صنایع یونانی، مصری قدیم و روم و بیزانت و چین و هند، در بعضی از اشکال فنی و روشهای معماری و تزیینی و یا از حیث رموز فنی و ظریف کاری مدیون فنون و صنایع ایرانی می باشند.
« پطروشفسکی» علت عقب ماندگی ابزار کشاورزی را بدین گونه بیان می کند:
برای عقب ماندگی آلات کشاورزی، فقط یک توجیه می توان یافت و بس: به این معنی که ریشه عقب ماندگی، نه در وضع فنون و صنعت، بلکه در روابط اجتماعی ایران زمان قرون وسطی بوده ایران در آن زمان قادر به تولید آلات کشاورزی بهتر و عالیتر و مکملتر بوده است ولی جامعه فئودالی ایران مانند دیگر کشورهای آسیای غربی و آفریقای شمالی، در این زمینه مشوق و محرک ترقی نبوده است.
اگر آلات کار تکمیل می یافت، مخارج تولید کشاورزی افزوده می شد. ولی نه روستایی که مقید و وابسته به مالک فئودال بوده در زیر بار شیوه مزارعه و بیغار و بهره و مالکیت مالک و دولت، خرد شده بود، در این افزایش هزینه ذینفع بود و نه مالک فنودال که از خود زراعتی اربابی نداشت و بدین سبب در اندیشه توسیع تولیدات کشاورزی نبود. زیرا محصول اضافی را که مالک مزبور بصورت بهره ماخوذ می داشت بخشی از آن مستقیما خود وی و خانواده اش و نوکران نظامی و آدمهایش مصرف می کردند و قسمتی را هم در رباخواری و بازرگانی بکار می انداخت و چیزی صرف تکمیل کشاورزی نمی کرد. به اضافه، هزینه تولیدات کشاورزی از قبیل خرید عوامل( گاو داری) بذر و خود گزاف بود. مثلا در املاک خاص غازان خان، مخارج هر جفت گاو زمین از قبیل یک جفت گاو نر و بذر و غیره به 185 دینار سر می زد که می بایست یکباره پرداخته شود. روستایی می بایست این هزینه ها را به عهده گیرد و یا چنانکه مالک متعهد مخارج مزبور می شد، میزان بهره اضافه می گشت. و در هر دو مورد، این مخارج را روستایی از سهم محصول خویش می پرداخت و بدیهی است که روستایی، مایل نبود، بجای آلات شخم قدیمی که از نیاکان خویش به ارث برده بود و نوع آن در طی قرنهای متمادی متناسب خاک و شرایط هر محل بتدریج پدید آمده بود، آلات مکملتر و بالضروره گران قیمت تری ابتیاع کند. بدین سبب به آلت کار، چندان توجهی نمی شد و اهمیتی برای آن قائل نبودند.
در تصاویر منظره جفت گاو و خیش مربوط به اعصار مختلف را ملاحظه می کنید. در شکل 97 که حدود 2000 هزار سال پس از خلق تصویر ترسیم شده است، هیچگونه تغییری در ساختمان گاوآهن مشاهده نمی شود. این موضوع دال بر عدم پیشرفت وسائل شخم است.
در شکل پیرمردی با ریش سیاه و دستاری سفید بر سر، مشغول راندن یک جفت گاو شخمی است. شخص دیگری در بالا سمت راست تصویر بوته ای را با کارد می برد. در پایان تصویر، سمت چپ چوپانی سرگرم چراندن گوسفندان است.
به گفته شاردن جهانگرد فرانسوی در عصر صفوی:
ایرانیان پس از هر شخم کلوخه ها را با تخته و ماله سیخی، خرد می کنند و آنگاه توسط بیل زمین را صاف نموده کرتهای چهارگوش می سازند. ارتفاع آب کرت، باید در حدی باشد که اردک در آن شناور گردد.
ب- ابزار برداشت
به گفته پطروشفسکی قدیمی ترین شرحی که در باره دستگاه خرمنکوبی موجود است به قلم شاردن جهانگرد فرانسوی می باشد. ( احتمالا شکل نوعی خرمن کوب است پس در این صورت قدیمی ترین سند مکتوب می باشد. )
اما رافائل دومان سیاح قرن هفدهم نیز خرمنکوبی در ایران را توصیف نموده است که ما به نقل مستقیم آن می پردازیم:
« آنان برای درو گندم، آن را از ریشه با داس می برند ولی دسته نمی کنند و از آن در نقطه ای از مزرعه که برای خرمن صاف و کوبیده شده، توده ای می سازند.. آنها عرابه کوچکی دارند که روستایی روی آن می نشیند. چرخهای آهنینی که عرابه به یاری آنها می چرخد، گاه به تعداد بیست سی هستند و قطر دایره هریک قریب نیم فوت است. این آلت شؤن نامیده می شود. قاطر ماده ای که چشمانش بسته است، آن را می کشد و دائما به دور توده گندم، می چرخد، این آلت کاره را خرد می کند و دانه را از خوشه ها جدا می سازد. کاهی که بدین طریق خرد شده در اینجا به اسب می دهند و دانه های گندم دست نخورده به جا می ماند. و اسبانی که ساعتی چرخیده اند، استراحت می کنند، و از همان کاه به ایشان می دهند و بی شک این رسمی باستانی است.